1خاله
معنای لغوی: خواهر مادر
معنای استعاره ای: هر زنی كه با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.
نقش سمبلیك: یك خانم مهربان و دوست داشتنی كه خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آبنبات و لباس می خرد.
غذای مورد علاقه: آش كشك.
زیر شاخه ها: شوهر خاله: یك مرد مهربان كه پیژامه می پوشد و به ادبیات و شكار علاقه مند است.
مشاغل كاذب: خاله زنك بازی، خاله خانباجی.
–2 عمه
معنای لغوی: خواهر پدر
معنای استعاره ای: هر زنی كه با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد،هر زنی كه مادر چشم دیدنش را نداشته باشد.
نقش سمبلیك: به عهده گرفتن مسئولیت در موارد ذیل: ۱- جواب همه ی فحش هایی كه می دهید. مثال: عمته… ۲- جواب همه ی محبت هایی كه می كنید. مثال: به درد عمه ات می خوره… ۳- توجیه كلیه ی بیقوارگی ها،رفتارهای نامتناسب شما (تنها برای دخترخانم ها). مثال: به عمه ات رفتی. ۴- خیلی چیزهای بدِ دیگه. از ذكر مثال معذوریم…
غذای مورد علاقه: شله زرد، سمنو.
زیر شاخه ها: شوهر عمه: یك مرد پولدار كه سیبیل قیطانی دارد و چندش آور است.
الان خودم دوگانگی شخصیت گرفتم چون هم عمه ام هم خاله
تعداد بازديد : 305
عاشقانه بخند ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﯾﮑﻢ ﺑﯽ ﺗﺮﺑﯿﺘﯿﻪ ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺪﻧﺶ ﻣﯽ ﺍﺭﺯﻩ ------------------------------ ------------------------
ﮔﻨﺠﺸﻚ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ ﺗﻮﯼ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺳﺮﺩ ﺯﻣﺴﺘﻮﻥ ﺩﺍﺷﺖ
ﺑﺎﻻﻱ ﻳﻚ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﻴﻜﺮﺩ.
ﻫﻮﺍ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﺳﺮﺩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻳﻚ ﻣﺪﺕ
ﮔﻨﺠﺸﻚ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ ﺗﻮ ﻫﻮﺍ ﻳﺦ ﺯﺩ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﭘﺎﻳﻴﻦ.
ﻳﻚ ﻣﺪﺕ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ ﻣﺜﻞ ﻳﻚ ﮔﻠﻮﻟﺔ ﻳﺦ ﺯﺩﻩ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﻛﻪ ﻳﻬﻮ ﺁﻗﺎ ﮔﺎﻭﻩ ﻛﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺭﺩ ﻣﻴﺸﺪ
ﻳﻚ ﺗﺎﭘﺎﻟﺔ ﻣﺸﺘﻲ ﺑﺎ ﭘﺪﺭ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺭﻭ ﮔﻨﺠﺸﻚ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ.
ﭼﻨﺪ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﮔﺮﻣﺎﻱ ﻣﻄﺒﻮﻉ ﺗﺎﭘﺎﻟﺔ ﺁﻗﺎ ﮔﺎﻭﻩ ﻳﺦ ﮔﻨﺠﺸﻚ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ ﺭﻭ ﺁﺏ ﻛﺮﺩ
ﻭ ﮔﻨﺠﺸﻚ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺣﺎﻻ ﺣﺴﺎﺑﻲ ﮔﺮﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ,
ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﺁﻭﺍﺯ ﺧﻮﻧﺪﻥ.
ﺻﺪﺍﻱ ﺁﻭﺍﺯ ﮔﻨﺠﺸﻚ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ ﺭﺳﻴﺪ
ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺁﻗﺎ ﮔﺮﺑﻪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﻧﺰﺩﻳﻜﻲ ﻣﻴﮕﺬﺷﺖ
ﻭ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﺻﺪﺍ ﺭﻭ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻭﻣﺪ
ﺑﺎﻻﺳﺮ ﺗﺎﭘﺎﻟﺔ ﺁﻗﺎ ﮔﺎﻭﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﮔﻨﺠﺸﻚ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺗﻮ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ
ﻭ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺧﻮﺭﺩﺵ...
ﻧﻜﺘﺔ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ ﺍﻭﻝ: ﻫﺮﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﻣﻴﺮﻳﻨﻪ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ, ﺩﺷﻤﻦ ﺁﺩﻡ ﻧﻴﺴﺖ!
ﻧﻜﺘﺔ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ ﺩﻭﻡ: ﻫﺮﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺁﺩﻡ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﻪ ﻧﺠﺎﺕ ﻣﻴﺪﻩ, ﺭﻓﻴﻖ ﺁﺩﻡ ﻧﻴﺴﺖ!
ﻧﻜﺘﺔ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ ﺳﻮﻡ: ﺍﮔﻪ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﮔﻪ ﮔﻴﺮ ﻛﺮﺩﻳﻦ, ﻻﺍﻗﻞ ﺩﻫﻨﺘﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺒﻨﺪﯾﻦ
تعداد بازديد : 378